| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
مَطلَعٕ شعری ندارم، قافیه مقدور نیست
طعمٕ چشمانت کم از شیرینیٍ انگور نیست
طاقٍ ابرویت کمان، رنگٍ دو چشمت بی نظیر
شاعری غرق خیال ، از عاشقی مسرور نیست
واژه کم آورده در وصف جمال یار خویش ،
شعر مستغنی ست بی شک،قافیه میسور نیست
تک درختی قد کشیده در میانٍ یک کویر
آن درخت از ضربه ی سخت تبر رنجور نیست!!؟؟
زیرکی دیدم شبی اندر میانٍ جمع مست
ادعا میکرد فردا، باعثٍ مستیٍ او انگور نیست
درمیانٕٕ جمع اما، در نبودت من دچارٕ حالٕ بد
ادعایٕ من بجا،حالٍ خرابم ناشی ازمَخمٔور نیست
انفرادی رفته ام ،محبوسٕ در آن خاطرات
باپریشان حالی ام، دل تابعٕ دستور نیست
قهوه می ریزم برایت، در خیالات خودم
قهوه ات را تلخ نوشیدی،این که بی منظور نیست
گیسویت را بافتی، دل باختم با هر گره
باد هم آنرا پریشان کرد،مویت مثل تو مغرور نیست
ترکٍ من کردی و احساس مرا بازیچه ی خود ساختی
ترکٍ عادت میکنم ،این دل دگر مسحور نیست
وعده دادم بر دلٍ غمبار و هجران دیده ام امشب
زندگی دارٕمکافات وجزای بی وفاهم دور نیست.
محمود منصوری رضی