با مرغ دلم که از پر و بال گذشت

با مرغ دلم که از پر و بال گذشت
یک سال نبودن تو صد سال گذشت
ترمیم نشد دگر عذاب دل من
این فاجعه از معجزه و فال گذشت
مأنوس شد هر شکسته ای با غم من
از بزم و ترنم و صفا لال گذشت
پرسند اگر ز مویه و حزن و عزا
گویم همه عمر من در این حال گذشت
آن جان و جهان من کنون در بر توست
تنهایی من درون یک خال گذشت


حمید شیخی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد