| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
نگهبانِ خطوطِ کاغذیام.
پا نمیگذارم به هیچ کجای بیامان،
در هیچ وادیِ ناشناختهای قدم نمیزنم.
حرکتم،
چرخشِ ملایمِ خودکار بر گاهوارهٔ صفحه است.
آزمایشگرِ هیچ طعمِ ممنوعهای نیستم.
حتی یک قطره از دریای شکآلود را نمیآزمایم.
حرفها،
همگی،
در پشتِ دیوارِ سینهام زندانیاند.
اما...
در همین سلولِ تنگ و آشنای خویش،
جهانها را میآفرینم.
ماه،
تکهای یخِ شناور بر حوضچهٔ مرکب میشود.
خورشید،
لکهای زرد رنگ که از نوکِ قلم میچکد
و بر سفید یِبکرِ کاغذ پخش میشود،
گل میکند.
نسیمی که هرگز نپیچید در شاخههای شهر،
اکنون،
ورقهای نوشته را تکان میدهد
و بوی کهنهٔ کتابهای خطی میآورد.
و من،
با همهٔ این انزوا،
ثروتمندتر از هر مسافری هستم
که قطارِ شبانهاش به هر ایستاری میرسد.
چرا که قلمروی من،
از این سو تا آن سوی سفیدی،
بیکران است.
مریم نقی پور خانه سر