| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
بی تو راه اَم، به سَرِ کوچۀ مقصود نشد
اشکِ چشمم همه خشکید، ولی سود نشد
زندگی، رهگذرِ فصلِ خزان بودُ گذشت
بارش اَم، در رَهِ دریایِ دل اَت رود نشد
آنچنان دیر گذشت این شبِ تاریکِ تهی
کسری ازثانیه چون سال شد و زود نشد
آهی از داغِ درون اَم، به ثریّا که شتافت
از هوس دیدی و در فکرِ تو فرنود، نشد
هرچه کردم که دل ازعشق بشویم بروم
زخمۀ خاطره ها، زخمی و، خشنود نشد
تارها کردم و در پرده ی پیری بافت اَم
به رگ و ریشه ی بی قیدیِ تو، پود نشد
هاتفی گفت که ای عاشقِ دل داده به غیر
عشقِ بر غیره به جز، آتشِ بی دود نشد
گفتم اَش غیره که نه، یارِ پری وار بگو
آشنایی ست، چو او خوشترُ موجود نشد
باز از غیب ندا داد که از بخت بد است
پیشِ او خونِ دل و عشقِ تو مشهود نشد
عاشقان هیچ ندان اَند، به چشم و دلِ یار
عشقِ بی رنجُ غم و درد، که مولود نشد
چه بسا، بویِ گلُ خونِ دلُ حاصلِ عمر
که در این وادیِ پر درد مگر کود نشد
امیر ابراهیم مقصودی فرد