چهره‌ها رنگ می‌بازند،

چهره‌ها رنگ می‌بازند،
گم می‌شوند ،
در غبارِ سال‌ها،
صداها می شوند خاموش
نام‌ها می‌روند از خاطرها.

اما دل می‌ماند،
با طعمِ لحظه‌ها،
با خاطره‌ی نگاهی،
که روزی گرما بخشیده بود .


دل می‌ماند،
می‌تپد برای آن‌چه ماندنی بود،
نه عکسی بر دیوار،
نه کلامی در دفتر روزگار،
بلکه عشق،
در عمق یک حضور بی‌ادعا.

و شاید،
در پایانِ همه چیز،
این دل باشد که تعریف می‌کند ما را ،
نه آن‌چه از دیده رفت،
بلکه آن‌چه احساس شد...

دکتر محمد گروکان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.