| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
در کاسهی پاییز
چندین نارنگی چیدهام،
که هرکدام
دهانی از خورشید دارند
و نام تو را
در پوستِ نازکشان پنهان کردهاند.
برگها،
چون بوسههای ریخته بر شالِ نارنجیِ باد،
کنارشان سرکَنگی می زنند،
و جهان،
از لابهلای عطرت
به رنگ نارنجی بدل میشود.
باد، آرام،
رازِ تنِ تو را
از لبهی پوستها میبوید،
و دهانم
دهانِ فصل میشود
تا خورشیدهای کوچک را
یکییکی ببوسد
و تو را،
از میان همهی نارنجیها،
بیرون بکشم.
صدیقه بیگلری