بگو سیبی که خوردی ، قیمتی بود ؟

بگو سیبی که خوردی ، قیمتی بود ؟
در آن باغی که بودی ، الفتی بود ؟
به عذری فتنه را پایان چه خوش بود
اگر که باغبان را رحمتی بود...

درخت در باد خم شد
زمزمه‌ای در رگ‌های شب دوید
خاک بوی گناه گرفت
و تازیانه ی تقصیر
بی پناهی را
بر شانه‌ها کوبید


زمان ترک برداشت
و زمین از مدارش گریخت...

علی خیری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.