در باران عشق، راهی جز فریبِ یاران نیست

در باران عشق، راهی جز فریبِ یاران نیست
مرهمِ ابرِ سواران، جز اشک‌هایِ پنهان نیست

هر قطره‌اش دریایی، در درون عَطشی از شوق
لیک در این مسیر،گزیری به جز پایان نیست

ابرِ غمت چو سیل آمد، بر قلوب عاشقان
اندوه مرا مرهمی،جز قطراتِ گریان نیست

ای عشق! تو آتشینی، لیک در دلِ سوخته
در پِیمانه ی دِل،جز سوزشِ عشقِ پنهان نیست

با این همه، در این دریا، غرقم به امیدِ وصال
کاین راه را فرجامی،جز بوسه بر افسان نیست

سجاد محمد شریفی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.