| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
نگاهم غرقِ رؤیایی، ولی در بند میمانم
چرا در شعلهی هستی ترا خاموش می دانم؟
به شب با ماه میگویم، که از آیینه بگریزم
چرا در چشمِ بیتابت امیدی را نمی خوانم؟
تو دریا بودی و جاری، منم موجی که بیتاب است
تو هم با باد میرقصی و من با عشق خندانم؟
به خاک افتادهای دیدم، که که دستانش کمی سرد است
تو با نوری که در راهی،ومن از تیغ لرزانم؟
به این آیینه ها بنگر، که نقشِ ما چه خواهد شد
چرا خورشیدخاموش وچرا در سایه میمانم؟
ترا در اشک میجویم، صدایت در نمیآید
تو از خشمم چه میدانی، غرورت را نمی خواهم
محمدرضا گلی احمدگورابی