| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
وقتی صداها تعطیل شد
و چشم ها
پرده خود را به خواب
دادند
پلکهایم همسفر نشد
و لابلای نگاه ستارگان
به دنبال چشم پروین بود
شهابی شعله بر دوش گذشت
رویای پروین را
به خواب زدگان می برد
من و بیداری
در
دم دمای سحر
که آسمان
اختران
را خاموش می کرد
در انتظار بودیم
خبری از وعده
دیدار نبود
ایکاش شب
به ملاقاتم بیاید
تا از او سراغش
را بگیرم
قول داده بود
بیاید
تا در کنج باورم
از او
نگاهی بیاورد
ولی حیف
که خوابم برد .
محمود علایی منش