شبی که نگاهم به آن نور بود

شبی که نگاهم به آن نور بود
لبم شاد و غم از دلم  دور بود

نفس های او بود نزدیکُ خوب
دو دستم به گیسوی آن حور بود

اگر کاممان بود شیرین به عشق
همان لحظه در عمر ما سور بود

به دریای قلبم دلم را زدم
نگارم چو ماهی در این تور بود

وتا ماه دست نیازم رسید
بساط من و عاشقی جور بود


فرهاد مرادی حقگو

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد