جهان از آینه‌ها تا مدار صفر زمین

جهان از آینه‌ها تا مدار صفر زمین
کجاست مقصد این جاده‌های بی‌آیین؟
قطار، پشت دقیقه به خواب خواهد رفت
و ما مسافریم، بی‌دلیل، بی‌تمکین
هوا مواج‌تر از خاطرات گمشده است
جهان شکسته در آغوش سایه‌های غمین
زمان تکرار خودش را به من بدهکار است
دوباره می‌رود و باز می‌شود سنگین
ستاره‌ها همه با ما غریبه خواهند ماند
زمین شبیه خودش نیست؛ وهمِ یک تلقین
مرا به مرکز این ماجرا نخواهی برد
نمی‌شود که رها کرد عشق را، شاید... این
درون آینه تصویر من نمی‌افتد
"نفس" بدون تو یعنی مدار بی‌تحسین

محسن اکبری نفس

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.