| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
در سکوت من صدای ساز،باران است و بس
باز هم قله سپید است و زمستان است و بس
کوچ کردم از میان کوچه های سرد بغض
حرف میبارد ز لبهایی که خندان است و بس
سخت هم مردن میان بهت بود و انتظار
عشق ،بی چشم انتظاری سهل و اسان و بس
شعر هایم میگریزند از سوال و هم جواب
رفت آغاز و کنون نوبت به پایان است و بس
درد امد تا بفهماندکه چشم روزگار
شاد باشی یا نباشی باز ،گریان است و بس
شعر در باغ دلم رویید ! صد ها غنچه داد
قلب، اما بی تفاوت باز، مهمان است و بس
سارا سادات پرشاد