خانه ویران می کنند و بر سر خود می زنند

خانه ویران می کنند و بر سر خود می زنند
مهر را از سینه دزدیدند و مو را می کن اند
پس چرا عاقل کند کاری که افسوس آورد
نصف عقل اند خویشتن، و می نمایند که زنند

من به چشمان خودم دیدم که غم را می خرند
دیدم از بچه گرفتند ، دلخوشی را ...می برند
کنج چشمان بزک کرده ....پر از تزویر بود
چون مگس روی زمین گریه کرده، می پرند

کاش آدم بودی و از عشق می گفتی سخن
کاش می گفتی که واویلا ، که یوسف می درند
کاش قدر من و احساسم ....گران تر می شد و
کاش می گفتی که عاشق هستی و آنها کرند.


نرجس نقابی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد