| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
ز هر سو سایه از هر گوشه ای سنگ
نگاه آشنا، کوران فرسنگ
هوای شهر و برزن بر مداری است
که بالای سیاهی نیستش رنگ
شکسته زورق و بر پرت رانده
نه شعری تر، نه فریادی، نه آهنگ
پرید از حال و روز فرصت ما
رهایی، هم چنان که عمر از چنگ
غبار و بهت و بن بست و سراب است
رسیدن، میخ و منکوب است و آونگ
یکی آهسته می پرسید از خویش
که رومم بعد از این یا بی خدا زنگ
گذار شهر سنگستان و تنها
عبور تیره، خواب و مرگ در جنگ
حمزه رحیمی بابادی