ایستاده می‌میرم یک روز،

ایستاده می‌میرم یک روز،
زیر باران بی‌رحم سکوت،
ایستاده می‌میرم،
چون درختی که سال‌هاست
به انتظار دستی برای چیدن آخرین برگش
چشم به جاده‌ها دوخته است
ایستاده می‌میرم،
و کسی نخواهد فهمید،
که چگونه در من،
هزار بهار بی‌صدا گریست،
هزار ستاره خاموش شد،
هزار رؤیا در باد گم شد...


شاکر عبادی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.