ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 |
حیف از عمری که پای خارها کردم هدر
حیف ازجانی که خورد از مارها، بدنیشتر
حیف از من که شنیده نعره های بیکران
حیف ازگونه که ازدست تو شد اینگونه تر
حیف از صورت،جوانی، روی زیباو جوان
حیف از اعصاب من ،افتاداز تو بر خطر
حیف از ان بود ها که با نبودن شدیکی
حیف از من که میان ذهن تو باشم چو خر
حیف از روح لطیفم که لگد مال تو شد
حیف ازاین شعرو احساس و دل پژمرده تر
حیف از،من که شدم پرپر از آن تحقیر ها
حیف از این نرم دل ،افتاد گیر تو چَِقر
حیف از جشن و سرورو شادمانی و نشاط
حیف از تلخی توچون قهوه ی تلخِ قجر
حیف از ان فرصت زیبای با هم زیستن
حیف از من که اسیرم با تو در عصر حجر
حیف ازآن روز ها این روزها هر ثانیه
حیف از این بودنِ اندوهبارِ بی ثمر
حیف از آن خنده هایی که فقط شد زهرمار
حیف از من که شدم قربانی هر زور و زَر
سارا سادات پرشاد