شعبان به زمستان رسیده است

شعبان به زمستان رسیده است
ابیات غزل به سامان رسیده است
سرهای قدسیان همه رو به روضه اند
گویا که تشنه ای به افطار رسیده است
به آسمان نگاه کن ای روزه دار غریب
امن یجیب به یکشف السوء رسیده است
صید در بند تبُ آتش حیرانی خویش
چه خوش که کویر به باران رسیده است
فغان مکن از دوری عالیجناب عشق

فطرس شکسته بال به قنداق رسیده است
از درد به خود بپیچ ای قلمِ دور از مُرکبش
که این شرح از قفا به خون رسیده است
هیهات دشتی پر از لاله بود و به زور تیغ
از تشنگی کبود متنی به مادر رسیده است

فرهاد بیداری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد