بر گلخن اگر عشق گذر کرد چمن شد

بر گلخن اگر عشق گذر کرد چمن شد
بنگر که چه نازک تره رستاک سمن شد

مهر تو چو آمیخته شد با دل شیدا
چون گلشن و گلزار همه دشت و دمن شد

بر آب طرب زین پس اگر لب ننهادم
زیرا که مرا لعل لبت مهر دهن شد


هر آه کز این سینه پر درد کشیدم
چون باد صبا قاصد ویرانی من شد

چندان زفراق تو زدم ناله و فریاد
کاین خانه مرا از غم تو بیت حزن شد

از بس که چکید از غم تو گوهر مژگان
این شهر ز خوناب رخم بحر عدن شد

بر دوستی دهر مکن تکیه که یک دم
بر کام دلم گشت گهی قاتل من شد

دل در پی این عشوه گر پیر مبندید
کاین ساحره مستوره هفتاد خَتَن شد

خون دل شیرین بُوَد آن مَی که دهد رَز
خاک تن پرویز گِلی گشت که دَن شد

محمود عظیمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.