در تب نمرده با تو فدایی نمی شود

در تب نمرده با تو فدایی نمی شود
تا امتحان عشق ، نهایی نمی شود
ماه منی و شعر من از ماه روشن است
چون غیر ماه با تو تداعی نمی شود
لعلت کبود شد که زمین گیر بوسه ام
آدم به سیب سرخ ، هوایی نمی شود...
پابند موی تو که به فکر فرار نیست
از موی فرفری که رهایی نمی شود
از من نباش دور و مرا متهم نکن
فرجام عشق ما که جدایی نمی شود
وابسته بودنم به تو از جلوه های اوست
انسان به غیر از عشق ، خدایی نمی شود
میگویم آشکار که کانی جهان ماست
این عشق پارسا که خفایی نمی شود


پارسا یوسفوند

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.