خیالـت را نـکـن درگـیـرِ اِغـوا

خیالـت را نـکـن درگـیـرِ اِغـوا
که رؤیا میبرد هوشت به یغما
جوابِ نیک و بد با کائنات است
بـلایِ ناکسـان می رانـد از مـا

بجز دیوانـه که بیراهـه فَهمَد
نیابی کَس در این دنیا نفهمد
هر آنکه خود پِیِ اهدافِ باطل
بـه نافهمـی زند بـهتـر بفهمد

در این آشفـته دنیایِ گزنـده
حواست جمع باشد ای پرنده
مـبـادا دامِ صیـادی ببـنـدد
دو بالِ رخـشِ پروازِ بَـرنـده

کوثر قره باغی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.