جای پا با سر دوم بر گرد این رحمت سرا

جای پا با سر دوم بر گرد این رحمت سرا
کی بود بر عاشقانت این جدایی‌ها روا

جانمازم عشق تو مُهرم بود دلبستگی
ای تمام عشق و خوبی کی سزا باشد تو را

در سیاهی کی توانم بینمت با چشم دل
ای تو خورشید دو عالم رحمتی بر ما نما

گفته بودی گر بیایم تو مرادم می‌دهی
جز تو کی باشد مرادم ای مراد آشنا

گرچه باری از گناه آورده‌ام سوغات تو
ای تمام مهربانی‌ها تو بخشیدی مرا

در میان جانی و یادت همیشه در دلم
تا ابد خواهم کنار تو بمانم ای خدا

روز و شب گر پر زنم بر گرد بام خانه‌ات
باید از این خانه رفتن تو بگو اما چرا

از تو می‌خواهم که مهمانم کنی بار دگر
تا نیفتد در قیامت وعدهٔ دیدار ما


فروغ قاسمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد