ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
در کمین صید بودم ناگهان طوفان به پا شد
صیدگاه غرق سکوت و آسمان غرق صدا شد
مرغ زیبایی به سوی دام من آرام میرفت
در دلم با خنده گفتم مرغ من بختت عزا شد
سوی او کردم نشانه صید از جایش تکان خورد
تا بدیدم غفلتش را تیر من سویش رها شد
تیر بر جایی دگرخورد ، خورد بر سنگ سیاهی
تیر دوم را کشیدم باز هم تیرم خطا شد
با حواسی جمع باز هم سوی او کردم نشانه
باز هم تیری کشیدم باز هم او جا بجا شد
مات ماندم از خطایم راز این صید و کمان چیست
ناگهان صوت غریبی همرهه باد صبا شد
صید من سوی صدا رفت من به دنبالش دویدم
جوجه ای در لانه بود و مادری که جان فدا شد
عهد کردم تا که هستم دست گیرم از کمانم
یادم آرم روزگاری ضامن آهو رضا شد
اشکهایم قطره قطره از دو چشمانم جدا شد
رحم و احساس عجیبی بر دل سنگم عطا شد
خواهشی دارم که ای دوست دست گیری از کمانت
شاید این مرغ غزلخوان ضامنت پیش خدا شد
امید امام وردی