ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ای ماه
ای نایش سرد، هوایش گرم
هلالش گرد ، نامش نرم
می زند نقش بر آب و چاه
می زداید ظلمت از راه
کی چنین بود زیبارویی چون خویش؟
کی چنین بود گردونه گویی چون خویش؟
سر تا سرش چال و چاله
نماند بس او چون رخ لاله
فرسنگ ها زمین را عجب فاصله
نکند دریغ آن رنگارنگ را هاله هاله
ز چارده شب کند رنگش به زرد
گویی گردش یک دم پر از زر کرد
بر سر تا پایش تابید سفره پروین افکن
غلطید اختر و اسعد بر خویش خوش دامن
نکند پس آن شب شود بیمار در حال؟
یا نکند پس رفت ز گفته این بد قال؟
نه اورا اینچنین نمناک در دل نیست
دلش روشن است است و قال وی چنین خم نیست
حفیظ حیدری