دلم از دیدن اشکم بری است .

دلم از دیدن اشکم بری است .
مگر در آینه آنرا ببینم .
ولی در آینه جز صورتی نیست .
که اشکی بر درون پهنه اش ریخت .
اگر دنیا شود دار مکافات .
ندای عادلی انسان کند یاد .
بدارد خون دل را اشک فریاد .
نشاط وشادیت اینک قرین باد .
که در شرمش نباشی فکر فریاد .

که اشک شاد بر چشمم چنین است .
به همراهی لبخندی لب آرا .
درون آینه ، اشک شوقی شد هویدا .

احمدرضاآزاد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد