| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
گفتا که ساز عشقت، ناز است و خوش نوازد
گفتم که میتواند، از که کهی بسازد
گفتا که راز کارت، در چیست ای جوانک
گفتم نیاز ناظم، این است، دل ببازد
گفتا چرا شکاندی، قابش به روی دیوار
گفتم که یاد گیرد، دیگر به خود ننازد
گفتا که آتش عشق، سوزانده ات مگرنه
گفتم نه او نسوزاند، قلب مرا جلا زد
گفتا که ابروانش، خم گشته چون کمان است
گفتم کمان تو بینی، تیرش ولی به ما زد
گفتا کزو چه دیدی، کینگونه ناله کردی
گفتم ز بهر وصفش، باید دم از سنا زد
گفتا ز مهر پرسم، اورا بها چه دادی؟
گفتم سپهر و مهر و ماه و مهم بها زد
علی محمدزاده