ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
ای یار سفر کرده دلم در تب و تاب است
هر لحظه ز هجرت دل من بیتاب است
چون ماه شب تار ز چشمم تو نهانی
در یاد تو هر لحظه دلم غرق فغان است
ای روشنی دیده، ز تو دوری نتوانم
در حسرت دیدار تو این دل نگران است
آیینهی بخت من از دوری تو تیره
در حسرت آن لحظه که چشمت نگران است
تو را جویم، تو را خواهم، دل از تو نمیگیرد
به شوق تو این دل همه شب در هیجان است
همچون شبنمی افتاده به خاکم ز غم تو
که بی بال و پر در طلب خورشید جان است
تو را جویم، تو را خواهم، بیا بنشین کنارم
که بیتو دل من در همه دم بینهایت تنهاست
علی سان