در این شب تاریک و غم‌انگیز و بی‌پایان

در این شب تاریک و غم‌انگیز و بی‌پایان
یاد تو می‌آید به دل، همچو نگاهی جان

ای یار رفته، بی‌تو دلم تنگ و بی‌قرار
جای خالی‌ات در دل، همچو زخمی بی‌درمان

هر گوشه‌ی این دنیا ، یاد تو را دارد
بی‌تو همه جا خالی، بی‌تو همه جا ویران

قلبم به یاد تو، هر لحظه می‌تپد
دردی‌ست که با من هست، در هر نفس و هر آن

در خواب و بیداری، تنها تو را دارم
تنها خیال توست، آرامش این وجدان

بی‌تو بهاری نیست، در این دل پاییزی
بی‌تو جهانم سرد، بی‌تو همه جا طوفان

ای کاش که بازآیی، ای کاش که برگردی
تا این دل تنها را، از غصه کنی درمان

اما اگر نیایی، یاد تو را دارم
تا در دل این غم‌ها، باشد مرا سامان

ای یار رفته، بی‌تو دلم تنگ و بی‌قرار
جای خالی‌ات در دل، همچو زخمی بی‌درمان

علی سان

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.