کجایی ای عدم بال و پرت کو

کجایی ای عدم بال و پرت کو
خموشم خانه ی خاکسترت کو

نخواهم بوسه بخشم استخوان را
رهایم کن خروش خنجرت کو

ندیده خانمان چشمان سرخم
سکوت وحشی هم بسترت کو

رهایم کن ز امروز و ز فردا
طلوع غنچه ی سرخ و زرت کو

کجایی لولی وحشی خون خوار
گروه خفتگان بی سرت کو

صدای بی صدایت را شنیدم
سروش خفته ی دشت کرت کو

بگوید آن که چون من گشته خاموش
دو پلک و کلک خونین ترت کو

بیا و آتشی بر دیده ام بخش
مگو بر دل پناه آخرت کو


علیرضا قدیانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.