از ما چه می ماند جز خاطره ای غمگین

از ما چه می ماند جز خاطره ای غمگین
یک روح دل آزرده یک دفتر غم آگین
در اول این دفتر دل داده ترین بودیم
در آخر این دفتر پروانه ی شمع آجین
شیرازه ی این عالم بر شانه شیون هاست
بی چون و چرا گشتیم ما سالک این آیین
هر روز بر این مجمر قربانی آتش سوخت
این دود دل و آه است از سینه ی صد نفرین

فریاد زمین گیری در سینه ی من حبس است
محراب دلم هر روز از خون غزل رنگین
دست از تو نمی دارد از پای براندازد
این دهر نمی خواهد جز باور و جز تمکین
گاهی به بزنگاهی یک لحظه امیدافشان
گویی که جهان آرام پیوسته همه پروین

عباس رحیمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.