گفتم ازاینجا میروم، گفتی تک وتنها شوی

گفتم ازاینجا میروم، گفتی تک وتنها شوی
شایدنمی دانی چنان، آن سروبی همتاشوی
گفتم که دیگر گم شدم، درکوره راه عاشقی
گفتی فراموشش بکن، هم بسترغمهاشوی
گفتم گرفتارش شدم، غم لانه کرده کنج دل
گفتی بسان خاروخس، آواره ی صحراشوی
گفتم پریشانی چنان، زانوزده برسینه ام
گفتی طبیب دل برو، درعاشقی اغواشوی
گفتم که درطوفان عشق، مانندفانوسی شوم
گفتی چوقایق کهنه ای، بازیچه ی دریاشوی
گفتم فراری میشوم، تاکس نداندحالِ من
گفتی تو یک دیوانه ای ، هرجاروی پیداشوی


کریم لقمانی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.