ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
ما نسل بشر همگی فکر می کنیم
در ایستگاه اول
بدنیا می آئیم
زندگی می کنیم
و عمر خود را
فقط به سمت ایستگاه آخر
طی می کنیم
و هرگز نمی دانیم
آیا ما در واقع در ایستگاه اولیم
یا اینکه
ایستگاه های هفت گانه را طی کرده
اینک شاید در ایستگاه آخریم
در مسیر عبور از نور و تاریکی
فقط گذشتن از مرز این تن امکان پذیر است
بدن ما همانند ماشینی
نو و سالم
یا اینکه کهنه و فرسوده
در اختیار این راه و سفر ماست
ما انسانها فراتر از چیزی هستیم
که دانشمندان و تاریخ نویسان باز گو می کنند
طوفان درون قلبها
در این دوران
فراوان است
و با آشوب در دلهای پریشان
و دورشدن از اصل خود
و تن و روح را ب شیطان درون دادن
هرگز مفهوم
در مسیر ایستگاه آخر بودن را
نخواهیم فهمید
شاید ایستگاه آخر
در مرز این خاک و بوم نباشد
شاید اصلا ما در دوران اصلی خود نباشیم
شاید در این جسم فقط مابین چند ایستگاه
گمگشته و آواره باشیم
شاید هم نژاد ما نسل بشر
آدرس گم کرده و
سوار بر قطار سرنوشت
خود نباشد
در مسیر ایستگاه آخر بودن
زمانی برای هر کس قابل فهم است
که هر شخصی از آن برداشت خود را داشته باشد
من اسی در راه عمر
بسیار در این مورد دیدم و شنیدم
ولی هرگز راه عبوری آسان را
برای کسی ندیدم
گویی ما انسانها فقط
به دور خود می چرخیم و
این روح در بند تن را آزار میدهیم
در راه عمر آنرا فرسوده و پیر
در آخر تحویل خاک گور می دهیم
و هرگز ب این فکر نیستیم
اگر ما دارای روحی بیدار هستیم
پس چرا آزادی را از خود گرفته ایم
هر انسانی قادر است و می تواند
به نقطه ای برسد ک ایستگاه ها را ببیند
و حتی از آنها عبور کند
و زمانی ک به ایستگاه آخر رسید
دوباره
برگردد و هر دو جهان را با چشم دل روحش
ببیند
و یا اینکه
مرگ را هم در روح شکست دهد
شاید هم عبارت
در مسیر ایستگاه آخر
فقط فریبی باشد در راه عمر
شاید هم عبارت
در مسیر ایستگاه آخر
علمی باشد که در آخر
رمزش در این جهان هستی بدست آید
و ناگفته هایی
برای تمامی مردم روی زمین آشکار گردد
نوری در ذهن و اندیشه مردمان وصل آید
کلید رفت و برگشت گذر از زمان و دوران
براحتی در دستان اهلش افتد و
دارای قدرتی و جانی فراتر از
مردم روی زمین گردد
شاید هم عبارت
در مسیر ایستگاه آخر
فریبی بزرگ در راه جهان خلقت بشر باشد نهو
همه چیز همانند
پشت رنگ یک تابلوی نقاشی