| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
با صدای پای باران چشم مستم خواب شد
در حیاط خلوت رویای من مهتاب شد
چشم هایت خواب را پر سحر و جادو کرده بود
سرخی لب های شیرینت گل عناب شد
شانه ای از باد آمد لابلای موی تو
قایق مویت رها بی بادبان در آب شد
باز کردی بازوان ، تندیس مرمر گون من
در تماشایت نگاهم تا سحر بی تاب شد
برق چشمانت غم و اندوه پنهان داشت ،لیک
نی نی چشمت چمنزاری پر از شبتاب شد
دشت خشک سینهء من تشنهء یک جرعه بود
از زلال جوی باغت سهره ای سیراب شد
برکه ای در چشم تو رخشان به نور ماه بود
شبنمی از اشک در چشم ترم تالاب شد
پیچک نیلوفری پیچید در آغوش من
بر سپیدار سپیدی دار من قلاب شد
تند بادی نیمه شب در جنگل افرا وزید
ساز باران کوک شد هر دانه اش مضراب شد
در افق پیک سحر گلبانگ مستی می سرود
یک کبوتر پر کشید ، ابروی تو محراب شد
چون شفق خون ریخت در جام بلور آسمان
یاس عطر آگین تو در بسترم سیماب شد
طعم گس می داد آن انگور نارس در حیاط
از شراب بوسه صبح تو چون دوشاب شد
آرزو کردم که شاید خواب تو بینم شبی
استجابت شد دعایم ، باعث اعجاب شد
سیدمحمدطباطبایی