بی‌پرده بگویم

بی‌پرده بگویم
که جهان را سببی نیست
این راز به دل مانده
به هوای شرری نیست
دشت پوشیده شد از مه
هیچ خبر از راه برای
پای به گل مانده من نیست
چه حاشا کرده‌ای
چه پیدا مانده‌ای
اثری از رؤیت او
در سراب آیینه عشاق جهان نیست
گو بیا که جهان تیره و تار است
هیچ خبر از نور
در این مزرعه خاموش زمان نیست
نداشتیم آغاز و
نداریم پایان
جز تلاقی خط‌های موازی
هیچ معنایی بهر این بیهودگی ما نیست

مهرداد درگاهی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.