دوست دارم دیدنت ، خندیدنت را بیشتر

دوست دارم دیدنت ، خندیدنت را بیشتر
توی عطر نرگسی رقصیدنت را بیشتر

مخفیانه پشت دیوار قدیمی ، نرم نرم
از انار سرخ باغم چیدنت را بیشتر

پچ پچت را در مراسم ، چادرت را در نماز
گاز میگیری لبت ، ترسیدنت را بیشتر

با لباس نو شب عید و گل لبخند ماه
پیش آیینه کمی چرخیدنت را بیشتر

در کنار آش نذری کشمش مشکل گشا
خواهد این همسایه آری دیدنت را بیشتر

هر شب جمعه به گلزار و مزار آشنا
آب بر قبر و دلم پاشیدنت را بیشتر

فعل عرفان داشتم شد ، دفترم فهمیده بود
داشت شعرم درد نا فهمیدنت را بیشتر ..

عرفان اسماعیلی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.