ای آشنای من

ای آشنای من
برخیز و با بهارِ سفر کرده بازگرد
تا پر کنیم جامِ تهی از شراب را
وز خوشه‌های روشنِ انگورهای سبز...
در خُم بیفشریم
میِ آفتاب را...

نادر_نادرپور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.