از روی درخت کوچه‌ات داشتم، صدات می‌زدم

از روی درخت کوچه‌ات داشتم، صدات می‌زدم
امروز ؛چه وضع بود، مهماناتون؛

زن بیرون شد، لخت داخل استخر، آب بازی می‌کرد
مرد لخت در استخر، تابلوی نقاشی می‌کشید


گل می‌فرستم ،خانه ات ،میدونی کجا دیدم
پر کرده از لاله سطل اشغال دم در

ببین عزیزم: سوال به یادم آمده است
سوال کردم، که دوسم نداری، نه
جواب دادی، شایدبگو شاید چی،نه

به خواستگاری ،خانه‌ات روزی‌ می‌آمدم
اوضاع دنیا، اندکی نرمال اگر می بود،

لاعقل آدم دو لقمه نان اگر می‌داشت
لاعقل بیرون از این شهر اگر می‌بود

وتو این گرانی ای یار؛ ازواج کردن بی فایده
و صبح تاشب در پای سخت کار کنم

وای دلم گرفته: باید غزل‌و شعر بگویم،
همیشه گرسنه ات باشه، باید سخت کار کنم،

علی نیک افکار

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.