ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
در آن طرف ماه زنی زندگی می کند
نام کوچکش شعر است،
در خانه نور صدایش می زنند؛
از مادر به تبار آفتابگردان ها می رسد،
و از پدر رگ و ریشه زمستان دارد..
هرشب غمهایش را به سینه ریز ماه می آویزد
و صبح واژه ی خیس جمع می کند،
طبع نازکش را بنفشه ها گردن گرفته اند
و صدای بگو مگویش با ستاره ها
دامنِ آسمان را بر میدارد،
روزمرگی هایش را با آویختن
یک عروسک در باد رنگ می زند؛
پشت سرش حرف بسیار است،
سَر و سِری با قاصدک ها دارد؛
و همآغوشیش را با سنجاقک ها دیده اند،
هم کودکانه می خندد
و هم بالغانه رهبری میکند
فلسفه های عجیب می بافد
و نمی ترسد که مسخره اش کنند،
قانون گریز است..
هر روز برای کولیان ساحره فال میگیرد،
و خوابِ اندیشیدن را
برای آیینه تعبیر می کند..
زهرا سادات