| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
به فریادم گفتم هیس
بغضی شد و در گلو گم شد
شد چشمانم از اشک خیس
تو معنی کرده بودی که سکوتم شد
همه آن واژه های فریاد که خفه شد در من
همه تار و پود من از عشق به تو بود
و یادم هست
آن خاطرات و دوران سخت
مرا بهتر زمن احساس می کردی
تمام جان تو می کرد با من
حس همدردی
حس نوع دوستی
حس عشق و هماغوشی
در آن ایام هم
یار و یاور تنهاییم بودی
می دانستم و پنهان نمی کردی
عشق و مهربانی را
چه زود کردی فراموش
شد آتش عشق خاموش
و حالا خوب میدانم
که دلتنگی تو هم به مانندم
ولی من عذاب بی تو را دارم
می نالم و می گریم
و اشک عاشقی می بارم
عسل ناظمی