ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست؟
خبرت هست ، تو نباشی
قلب من ...
شهر دلم اینجا نیست ؟
دلم اما میگفت ...
شهر من چشمانی است ، منتظر چشم به راه
تو بگو ...
شهر من ، چشم تو بود ؟
گره ام
گره ام حلقه گیسوی تو بود؟
شهر من گرم که نه ، سردی دستان تو بود؟
شعر شاعر هر وقت،
کوچ می کرد ز گرمای تنت ،
کوچ می کرد ز چشمان ترت
جان می داد...
به گمانم،
نفسش بند نفسهای تو بود ...
حجت هزاروسی