جان من به من بگو تو کیستی

جان من به من بگو تو کیستی
درون قلب سرد من چرا دگر تو نیستی
بگو چگونه از چشمهایت گذر کنم
دلم که تنگ شد به شهر تو سفر کنم
به من بگو که عاشقی ، عاشق گل شقایقی
بگو که من همان گل شقایقم،
که دل به چشم سیاه من سپرده ای
حس و حال من بعد تو کمی عجیب شد
چشم من تا ابد برای تو نجیب شد
تو بمان تو نرو من دلم بهانه گیر نیست
من فقط عاشقم قلب تو اسیر نیست


شوکا صبور

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.