ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
هر دم غزلی بر لب ، در حنجره بدرود است
این لحظهی تنهایی ، در هر دو سرش سود است
ترسی خفهام میکرد ، یک زن که نگاهم را
همراه خودش میبرد ، او قاتل مطرود است
او چنگ نوازی کرد ، یا بنده نوازی کرد ؟
یک ساحر نفرینی ، در چنگ همان رود است
در فال ورق جادو ، با مهرهی خر افسون
در جمع صنم ها هم ، امثال تو معدود است
یکباره شدم عاصی ، از هرچه کنارم بود
از هرکه بمن میگفت ، در داشتنت سود است
حقا که خداحافظ ، دوشیزهی درباری
هرچند که میدانم ، عمرم به تو محدود است
در صبح ازل خود را ، در حول تو میدیدم
هر دم غزلی بر لب ، در حنجره بدرود است
مهرداد آراء