گنجشک خواب می پرد از دیده ی ترم

گنجشک خواب می پرد از دیده ی ترم
بر شاخسار سبز گلستانی از خیال
امشب کتاب خاطره ها می برد مرا
تا مرز قصه های دروغین ِ خام و کال

دیدار یارو مشق غزلهای دلنشین
آغوش سرد بسترو امواج بی قرار
طوفان تندِ رغبت و پیمانه ای هوس
آغاز وصل و نقطه ی پایان انتظار

پیچیده بوی عطر دل انگیز یاس خشک
لبهای داغ و بزم نفسهای آتشین
طغیان باد شهوت و غلیان حال خوش
حالی به حال و لغزش بسیار و نقطه چین

فردای پرخماری و پایان نشئگی
صدها دریغ مقصد لذّت سقوط بود
عصیان و طعم وسوسه انگیز سیب سرخ
در سرنوشت آدم و خاتم هبوط بود

آهنگ بی تفاوت ساعت به وقت صبح
چشمان خیس و خسته از انبوه رنج و درد
بی تاب همچو تشنه لبی در کویر داغ
یا چون شکسته بال و پری در هوای سرد

آرام در سکوت خودم غرق می شوم
مانند شمع روشن بالای یک مزار
با هر چه عشق آن شب ناکام نازنین
شعری نوشته ام که بماند به یادگار


نجمیه مرادی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.