قول الست هر چند ، در ذهن و در زبان است

قول الست هر چند ، در ذهن و در زبان است
مِن روحی اش دلیل طغیان در این میان است
چیزی نگفت منصور الی حقیقت اما
فرق پیاله با رود محدوده ی بیان است
ما از خدای  بودیم ما از خدای هستیم
در خرقه نه ، خدامان ، در بطنمان نهان است
دریاست گر حریمش ماییم و ظرف کوچک
شیخی به دست جامی مستی کف اش جهان است

فریاد مدعی را ، بشنو ، ز گوش در کن
اینان هر آنچه گویند نفعی میان آن است
قومی به راه دنیا ، قومی به راه اخری
آن کس که راز فهمید ، خارج ز هر دوان است
ویران کن این بتان را شک کن به هر چه باید
من را بکش درونت ، کین آخرین نشان است
هیچ است کل عالم ، هیچ است هر چه باشد
هر دم که هیچ گشتی کامل شدن همان است ...

ساسان مظهری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.