ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
قول الست هر چند ، در ذهن و در زبان است
مِن روحی اش دلیل طغیان در این میان است
چیزی نگفت منصور الی حقیقت اما
فرق پیاله با رود محدوده ی بیان است
ما از خدای بودیم ما از خدای هستیم
در خرقه نه ، خدامان ، در بطنمان نهان است
دریاست گر حریمش ماییم و ظرف کوچک
شیخی به دست جامی مستی کف اش جهان است
فریاد مدعی را ، بشنو ، ز گوش در کن
اینان هر آنچه گویند نفعی میان آن است
قومی به راه دنیا ، قومی به راه اخری
آن کس که راز فهمید ، خارج ز هر دوان است
ویران کن این بتان را شک کن به هر چه باید
من را بکش درونت ، کین آخرین نشان است
هیچ است کل عالم ، هیچ است هر چه باشد
هر دم که هیچ گشتی کامل شدن همان است ...
ساسان مظهری