| ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
| 1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
| 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
| 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
| 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
| 27 | 28 | 29 | 30 |
شبی باران به جای آسمان
از چشم من بارید
و ماه آن شب
به زیر سقف رویا بر دلم تابید
سرودی خوانْد در گوشم
که یادآور شد آن عشق قدیمی را
همان عشقی که روزی آشنایم بود
و من همراه او خواندم سرود عشق و رویا را
چه بغضی در صدایش بود
چه بغضی در صدایم بود
نفهمیدم چرا آن شب نخوابیدم
چه رویایی مگر دیدم
که شب را تا سحر در بین تردیدم
میان عقل و دل با هر دو جنگیدم
نه عقل آمد کنار من
نه دل با من مدارا کرد
فقط غم بود و تنهایی
و آن عشق تماشایی...
نمیفهمم چرا امشب نمیخوابم؟
شبیه آن شبِ مهتابْ بیتابم
چرا امشب نمیخوابم؟
چرا امشب نمیخوابم؟ ...
مصطفی خادمی