آخر تو را به جان خودم می کشم برون

آخر تو را به جان خودم می کشم برون
از سینه ام، که داغ نبینم به چشم خون
مردن هزار مرتبه بهتر از این که یار
خلوت رفیق باشد و دشمن به اندرون
می سوزد آتش ستمش جان و مال من
وقتی که کژدمی صفتی کرد در جنون
ای دل بسوز تا که نسوزم از این هوس
عشقش دروغ بود در آن سینه ی فسون

آخر تمام می شود این شب برای ما؟
شبگردِ مرده را که کند غرق در شگون؟

ابوذراکبری

ایتایی بشید..

....@bagheri6298q.......حال خوب

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.