زیباترین بانو تویی از فصل پاییز

زیباترین بانو تویی از فصل پاییز
گرمای عشقی بعد باران‌های یکریز

در چشم‌هایت حسِ پر مهری‌ست دائم
ارزش ندارد بی تو این دنیای ناچیز

فریاد کردم عشق را با واژه‌هایم
من شاعرم با ذهن و رویایی غزل خیز

عاشق شدم وقتی چنین از باده‌ی عشق
پیمانه‌ام را ساختی لبریزِ لبریز

یک شاعر گیلانی‌ام، اما به عشقت
با کوله‌ای از مهر می‌آیم به تبریز

با نازِ چشمت سینه‌ام را می‌شکافی
بر قلب من خنجر نزن ای عشقِ خون ریز

مهدی ملکی الف

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.