به من عاشق چرا گویند، دیوانه عاشق؟

به من عاشق چرا گویند، دیوانه عاشق؟
از کی تا به حال دیوانگان را عاشق شمردن؟
عاشقی را رسم نوای باشد، دیوانگان را چه حاصل.
دیوانگان را عالمی واهی باشد ، عاشقانه را چه حاصل.
عاشقان در پی معشوق روند ، دیوانگان در پی دیوانگی روند.
دیوانگان از بهر خواب بمیرند ، عاشقان از بهر بی خوابی بمیرند.
عاشقان درد کش پریشان حال بوند، دیوانگان بی غم بی درد بوند.
حال تو به من عاشق بگو ، چطور میشود همه اینها را یکی شمارند؟
همین که عاشق شدی درد کشیدی و نرسیدی.
همین که عاشق شدی بی خواب شدی و نرسیدی.
همین که عاشق شدی در پی معشوق دویدی و نرسیدی.
همین می‌شود حاصل که تو را دیوانه می شمارند.
حال تو به من بگو هنوز عاشقی یا دیوانه؟

احسان برات شوشتری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.