نه دیگر این هوا بوی تو را می‌دهد

نه دیگر این هوا بوی تو را می‌دهد
نه این دل تو را فراموش می‌کند
قلم دیگر توان ندارد
دیگر توانِ التماس را ندارد
گرمای خورشید داغ تو را تازه‌تر می‌کند در دل
رفتی و گل‌ها تشنه شدند
رفتی و ماه برای همیشه پشت ابر ماند
رفتی و رَدِه پایت عزرائیلِ شب ها شده


امیرحسین علوی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.