از همان در که معروف است

از همان در که معروف است
هیئتی از کبوترها
با دست هایی از ادب
بر روی سینه
اذن دخول حرمت را
با صدای بلند
پرواز می‌کنند
تمام پنجره ها را
گره می زنند
ردی از فولاد می شود
ضریح نگاه ها
حاجت ها
از خجالت
آب می شوند
وقطره قطره
روی سجاده ها
التماس می ریزند
خوش به حال ردپای حاجت ها
خوش به حال کبوترها

نجمه انعامی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.